جهان جای عجیبیه، من دیشب تا خود صبح برای احتمال از دست دادن گریه کرده ام، امروز نشستم چای و نون خامه ای خوردم و برای اندیکاسیون جراحی بعد از متاستاز ذوق کردم و به زنده موندن سه ساله ی مریض مردم گفتم فوق العاده.
پروردگارا، من از کار کلینیک، پاراکلینیک، حتی تو حیاط بیمارستان! متنفرم، متنفرم، متنفرم
من از آدم های کار کننده در کلینیک و پاراکلینیک هم متنفرم
پروردگارا، نپسند که درد مردم دست مایه ی شوخی سر میز نون خامه ایمون باشه
پروردگارا، نپسند که درد ما دست مایه ی شوخی سر میز نون خامه ایشون باشه
درباره این سایت